ادبی inspiration, annunciation, glad tidings
inspiration
annunciation
glad tidings
کار او فاقد سروش است.
Her work lacks inspiration.
رویاها میتوانند منبع غنی سروش برای هنرمند باشند.
Dreams can be a rich source of inspiration for an artist.
angel, annunciator
angel
annunciator
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
سروش در خواب او پدیدار شد.
The angel appeared unto him in a dream.
سروش نگهبان
guardian angel
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «سروش» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/سروش