آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

عنف به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / onf /

violence, severity

violence

severity

خشونت، درشتی

جامعه گرد هم آمد تا علیه عنف اعتراض کند.

The community came together to speak out against violence.

آن‌ها عنف خشم او را دست کم گرفتند.

They underestimated the severity of his anger.

اسم
فونتیک فارسی / onf /

compulsion, constraint, force

compulsion

constraint

force

جبر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پول را به عنف از او گرفتند.

They took the money from him by force.

عنف اغلب محرکی برای خشونت خانگی است.

Compulsion is often a trigger for domestic violence.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد عنف

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

متضاد:

ارجاع به لغت عنف

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «عنف» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عنف

لغات نزدیک عنف

پیشنهاد بهبود معانی