charge(s), taxe(s), revenue(s), dues, duty, toll
همهی کالاهای این فروشگاه از عوارض گمرکی معاف هستند.
All of this store's commodities are duty-free.
عوارض راه کرج پنجاه تومان بود.
The toll for the Karaj road was fifty tomans.
problems, complications
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بیمار بعداز جراحی عوارض زیادی را تجربه کرد.
The patient experienced several complications after the surgery.
عوارض مرض قند
complications of diabetes
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «عوارض» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/عوارض