به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

فرع به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • فونتیک فارسی

    far'
  • consequent on, due to
  • branch, interest(on money), details, minor points
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد فرع

ارجاع به لغت فرع

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فرع» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/فرع

لغات نزدیک فرع

پیشنهاد بهبود معانی