آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

فرهنگ به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / farhang /

culture

culture

آداب‌ورسوم

فرهنگ ایران باستان

the ancient Iranian culture

زبان پلی بین دو فرهنگ است.

Language is a bridge between two cultures.

اسم
فونتیک فارسی / farhang /

زبان‌شناسی dictionary, lexicon, wordbook

dictionary

lexicon

wordbook

واژه‌نامه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

مشغول نوشتن فرهنگ جدیدی هستم.

I am busy writing a new dictionary.

من این فرهنگ را خود تنها می‌نویسم.

I write this dictionary single-handedly.

اسم
فونتیک فارسی / farhang /

education, cultivation

education

cultivation

آموختگی

فرهنگ احترام در هر جامعه‌ای ضروری است.

The education of respect is essential in every culture.

فرهنگ عادت به مطالعه، دانش و تخیل فرد را غنی می‌کند.

The cultivation of a reading habit enriches one's knowledge and imagination.

اسم
فونتیک فارسی / farhang /

مجازی social grace(s), culture, good manners

social grace

culture

good manners

آداب‌دانی

درک فرهنگ‌های اجتماعی برای ساختن روابط مهم است.

Understanding social graces is important for building relationships.

فرهنگ در هر جامعه‌ای اهمیت دارد.

Good manners are essential in any culture.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فرهنگ

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
آموزش‌وپرورش معارف

ارجاع به لغت فرهنگ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فرهنگ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فرهنگ

لغات نزدیک فرهنگ

پیشنهاد بهبود معانی