آخرین به‌روزرسانی:

فلج به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

عارضه‌ی توقف یا نقص شدید فعالیت عصبی

فونتیک فارسی

falaj
اسم

پزشکی paralysis, palsy, cripple

فلج طرف چپ بدن

the paralysis of the left side of the body

ادارات مرکز شهر فلج ایاب و ذهاب را تشدید می‌کنند.

Downtown offices add to the paralysis of the traffic.

لمس، چلاق

فونتیک فارسی

falaj
صفت

paralytic, paralyzed, palsied, crippled

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

با دست به مرد فلج غذا می‌دادند.

They hand-fed the paralyzed man.

او از کمر به پایین فلج شده است.

She is paralyzed from the waist down.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فلج

  1. مترادف:
    افلیج زمینگیر معلول

سوال‌های رایج فلج

فلج به انگلیسی چی می‌شه؟

فلج به انگلیسی paralysis (در حالت اسم) و paralyzed (در حالت صفت) ترجمه می‌شود.

فلج به حالتی گفته می‌شود که در آن بخشی از بدن یا کل بدن توانایی حرکت یا کنترل عضلات خود را از دست می‌دهد. این وضعیت ممکن است به دلایل مختلفی از جمله آسیب‌دیدگی اعصاب، سکته مغزی، بیماری‌های عصبی مانند ام‌اس یا ALS، و یا آسیب به نخاع رخ دهد. فلج ممکن است موقت یا دائمی، جزئی یا کامل، و موضعی یا گسترده باشد. مثلاً فلج صورت، فلج یک سمت بدن (همی‌پلژی)، یا فلج کامل چهار اندام (کوادری‌پلژی) از انواع شایع آن هستند.

در اغلب موارد، فلج به دلیل اختلال در ارتباط بین مغز و عضلات رخ می‌دهد. سیستم عصبی مرکزی که شامل مغز و نخاع است، نقش اساسی در فرمان‌دهی به اندام‌ها برای حرکت دارد. وقتی این سیستم دچار آسیب یا التهاب می‌شود، سیگنال‌های عصبی به درستی منتقل نمی‌شوند و عضلات دیگر قادر به واکنش مناسب نیستند. در نتیجه، فرد توانایی کنترل حرکات بدن خود را از دست می‌دهد.

فلج می‌تواند تأثیرات روانی عمیقی نیز به دنبال داشته باشد. برای بسیاری از افراد، از دست دادن استقلال حرکتی و نیاز به کمک دیگران در امور روزمره چالشی بزرگ و گاه همراه با افسردگی و ناامیدی است. در این شرایط، حمایت روحی از سوی خانواده، دوستان و متخصصان سلامت روان، نقش کلیدی در روند بازتوانی و سازگاری فرد با شرایط جدید ایفا می‌کند.

پیشرفت علم پزشکی در سال‌های اخیر، امیدهای تازه‌ای برای درمان یا بهبود شرایط افراد مبتلا به فلج ایجاد کرده است. از جمله این پیشرفت‌ها می‌توان به فیزیوتراپی‌های پیشرفته، جراحی‌های احیای عصب، استفاده از پروتزهای هوشمند، تحریکات مغزی، و حتی رابط‌های مغز و ماشین اشاره کرد. همچنین ورزش‌های توان‌بخشی، کاردرمانی و درمان‌های روان‌شناختی نیز در بهبود کیفیت زندگی این افراد بسیار مؤثرند.

فلج نه‌فقط یک محدودیت فیزیکی، بلکه تجربه‌ای عمیق از بازتعریف زندگی است. افراد زیادی در جهان وجود دارند که با وجود ابتلا به فلج، توانسته‌اند در زمینه‌های مختلفی از جمله ورزش، هنر، علم و فعالیت‌های اجتماعی بدرخشند. این نشان می‌دهد که محدودیت‌های جسمی لزوماً به معنای محدودیت در توانایی‌های انسانی نیستند و اراده و امید می‌توانند مرزهای ناتوانی را جابه‌جا کنند.

ارجاع به لغت فلج

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فلج» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فلج

لغات نزدیک فلج

پیشنهاد بهبود معانی