powerful, able, mighty, capable, potent, competent, cogent, efficient
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
قادر به خواندن
able to read
این کامپیوترها قادر به تشخیص تفاوت صدا و شکل هستند.
These computers are capable of sound and shape discrimination.
او قادر بود نطق طولانی خود را با مزاح بیامیزد.
She was able to inject humor into her long lecture.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «قادر» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قادر