smile, snicker, grin, fleer, simper, smirk
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
لبخند دوستداشتنی
an endearing smile
با لبخند همیشگی خود شروع به صحبت کرد.
He started speaking with his accustomed smile.
لبخند شری منوچهر را مجذوب کرد.
Sherry's smile attracted Manoochehr.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «لبخند» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/لبخند