for a while, a while, bit, a little
لختی صبر کن تا آماده شوم.
Wait a bit until I get ready.
میتوانی لختی اینجا صبر کنی؟
Can you wait here for a little while?
nakedness, nudity, denudation, bareness, barrenness, starkness
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
لختی آن بیابان پهناور
the barrenness of that vast desert
لختی درختان در زمستان
the barrenness of trees during winter
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «لختی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/لختی