زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

لر به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم خاص
فونتیک فارسی / lor /

native of Lorestan, Lor

native of Lorestan

Lor

اهل لرستان

کوچ‌های قبایل لر

the migrations of Lor tribes

ایلات لر تابستان و زمستان را در جاهای مختلف می‌گذرانند.

Lor tribes summer and winter in different places.

صفت
فونتیک فارسی / lor /

gullible, yokel, credulous, simple-minded

gullible

yokel

credulous

simple-minded

ساده‌لوح، زودباور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

او آنقدر لر است که هر چیزی را باور می‌کند

He's so gullible he'll believe anything

بیگناه لر

gullible innocent

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت لر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «لر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/لر

لغات نزدیک لر

پیشنهاد بهبود معانی