neighborhood, apposition, proximity, nearness, approximation, vicinity, propinquity, contact, contiguity
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مدرسهی ما در مجاورت یک بیمارستان قرار دارد.
Our school is in the vicinity of a hospital.
اینقدر عقلش میرسید که در مجاورت بنزین سیگار نکشد.
She had sense enough not to smoke near the gasoline.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مجاورت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مجاورت