به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

مجاورت به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • نزدیکی، همسایگی
  • فونتیک فارسی

    mojaaverat
  • اسم
    neighborhood, apposition, proximity, nearness, approximation, vicinity, propinquity, contact, contiguity
    • - مدرسه‌ی ما در مجاورت یک بیمارستان قرار دارد.

    • - Our school is in the vicinity of a hospital.
    • - این‌قدر عقلش می‌رسید که در مجاورت بنزین سیگار نکشد.

    • - She had sense enough not to smoke near the gasoline.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد مجاورت

ارجاع به لغت مجاورت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مجاورت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مجاورت

لغات نزدیک مجاورت

پیشنهاد بهبود معانی