آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: شنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۴

    مجری به انگلیسی

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / mojri /

    administrator, enforcer, emcee, executant, presenter, executive, front (man), host, master of ceremonies, question master, quizmaster, showman

    administrator

    enforcer

    emcee

    executant

    presenter

    executive

    front

    host

    master of ceremonies

    question master

    quizmaster

    showman

    اجراکننده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    صدای مجری رادیو در استودیو پیچید.

    The radio presenter's voice echoed through the studio.

    او را به سمت مجری برنامه‌ی جدید انتخاب کرده‌اند.

    He has been chosen to front the new show.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد مجری

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    جعبه صندوق صندوقچه
    مترادف:
    اجراکننده اقدام‌کننده عمل‌کننده

    سوال‌های رایج مجری

    مجری به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «مجری» در زبان انگلیسی بسته به زمینه به چند شکل ترجمه می‌شود، اما رایج‌ترین معادل آن در زمینه‌ی رسانه host یا presenter است. در موقعیت‌های رسمی‌تر یا حقوقی، واژه‌هایی مانند executor یا enforcer هم می‌توانند به‌کار بروند.

    در رایج‌ترین کاربرد، «مجری» به فردی گفته می‌شود که هدایت و اجرای یک برنامه‌ی تلویزیونی، رادیویی یا مراسم رسمی را بر عهده دارد. نقش مجری صرفاً خواندن متن یا معرفی مهمان‌ها نیست؛ او باید بتواند با مخاطب ارتباط بگیرد، جریان برنامه را کنترل کند، فضا را زنده و روان نگه دارد و در لحظات پیش‌بینی‌نشده نیز با تسلط واکنش نشان دهد.

    مجری خوب دارای ویژگی‌هایی مانند بیان روان، صدای خوشایند، حضور ذهن، زبان بدن مناسب و اعتمادبه‌نفس بالا است. او باید بتواند هم بر محتوا مسلط باشد و هم بر مخاطب تأثیر بگذارد.

    در رسانه‌های تصویری مانند تلویزیون، مجری چهره‌ی برنامه محسوب می‌شود؛ کسی که مخاطب با او ارتباط احساسی برقرار می‌کند. گاهی مجری‌ها خود به چهره‌هایی محبوب، الهام‌بخش یا حتی جنجالی تبدیل می‌شوند. در برنامه‌های زنده، توانایی کنترل زمان، تعامل زنده با مخاطب یا مهمان، و حفظ انسجام گفتار، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. از طرف دیگر، در مراسم رسمی مانند همایش‌ها، جشنواره‌ها یا رویدادهای دولتی، مجری نقش واسطه‌ای میان برگزارکنندگان و مخاطبان دارد و باید با لحنی متناسب با فضای مراسم صحبت کند.

    فراتر از فضای رسانه‌ای، در برخی متون تخصصی، «مجری» می‌تواند به کسی گفته شود که وظیفه‌ی اجرای پروژه، حکم یا قانونی را دارد. مثلاً در حقوق، «مجری وصیت» کسی است که مسئول اجرای خواسته‌های فرد درگذشته طبق وصیت‌نامه‌اش است. در این معنا، مجری فردی قابل‌اعتماد، باصلاحیت و آگاه به قوانین تلقی می‌شود.

    «مجری» شخصی‌ست که اجرا را بر عهده دارد؛ خواه اجرای یک برنامه زنده در تلویزیون باشد، خواه اجرای مفاد یک سند قانونی. اما در هر حالت، ویژگی مشترک او توانایی هدایت، هماهنگی، و تعامل مؤثر با مخاطبان یا شرایط است.

    ارجاع به لغت مجری

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «مجری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مجری

    لغات نزدیک مجری

    • - مجروح کردن
    • - مجروحین
    • - مجری
    • - مجری برنامه
    • - مجری برنامه بودن
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    seamstress score a goal scarcely scape scammer savor savior savage saul room temperature doozy doth downtime doyle drama queen تکذیب تکذیب کردن حمام ساقی ماهی تهی‌خار ماهی دیواربین ماهی جنگجو ماهی گوپی ماهی تترانئون ماهی‌ماهی ماهی پلاتی ماهی دم‌شمشیری لپ‌تاپ قاروقور قباد
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.