حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
آخرین بهروزرسانی:
مخترع به انگلیسی
معنی و نمونهجملهها
اسم
فونتیک فارسی / 'mokhtare /
inventor, originator, artificer, deviser, contriver
inventor
originator
artificer
deviser
contriver
مبدع
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مخترع تلفن، الکساندر گراهام بل، مخابرات را متحول کرد.
The inventor of the telephone, Alexander Graham Bell, revolutionized communication.
نیکولا تسلا مخترع برجستهای بود.
Nikola Tesla was a brilliant inventor.
مترادف و متضاد مخترع
ارجاع به لغت مخترع
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
کپی
معنی لغت «مخترع» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مخترع
لغات نزدیک مخترع
- - مختار کردن
- - مختث
- - مخترع
- - مختص
- - مختص بودن