با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

مزاحم به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسباب زحمت

فونتیک فارسی

mozaahem
اسم صفت
obtrusive, troublesome, bother, disruptive, albatross, bothersome, vexatious, intrusive, pestilent, nuisance, annoyance, annoying, harasser, stalker, pest, intruder, pain in the neck

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- سگ نگهبان به مزاحم حمله کرد.

- The guard dog attacked the intruder.

- او با چوب سنگینی که در همان نزدیکی پیدا کرد، مزاحم را زد.

- He caned the intruder with a heavy stick he found nearby.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مزاحم

ارجاع به لغت مزاحم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مزاحم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مزاحم

پیشنهاد بهبود معانی