مستهجن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:
  • زننده، ناپسند
  • فونتیک فارسی

    mostahjan
  • صفت
    obscene, immodest, shocking, off-color, sleaze, ribald, smut, smutty, crude, mucky, bawdy, blue, dirty, lewd
    • - شوخی مستهجن

    • - a dirty joke
    • - آن کتاب به خاطر محتوای مستهجن‌اش در کتابخانه ممنوع شده بود.

    • - That book was banned from the library for its obscene content.
پیشنهاد و بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد مستهجن

لغات نزدیک مستهجن

پیشنهاد و بهبود معانی