rapt, charmed, fascinated, bewitched, enchanted, enthralled, entranced, mesmerized, ravished, riveted, spellbound
rapt
charmed
fascinated
bewitched
enchanted
enthralled
entranced
mesmerized
ravished
riveted
spellbound
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او مسحور درخشش سنگ کمیاب بود.
He was mesmerized by the brilliance of the rare rock.
او مسحور خیابانهای شلوغ و مغازههای روستا شده بود.
He was enchanted by the teeming streets and the markets in the village.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مسحور» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مسحور