قدیمی kitchen
kitchen
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
گفت بهبه که نیک شد مطبخ...
He said, "yum-yum, the kitchen is well supplied..."
لطفا در کارهای مطبخ کمکم کن.
Please help me with the work in the kitchen.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مطبخ» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مطبخ