آخرین به‌روزرسانی:

معجون به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

مخلوط، آمیخته

فونتیک فارسی

ma'joon
اسم

amalgam, mix, ragbag, admixture, philter, potion, mishmash, electuary, mix, decoction, conglomeration, concoction

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

معجون عشق

a love potion

این معجون او را قادر می‌ساخت که تا صبح با آرامش بخوابد.

The admixture would enable her to sleep restfully until morning.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد معجون

  1. مترادف:
    اسم
  1. مترادف:
    آمیخته سرشته
  1. مترادف:
    مخلوطی از چند ماده یا دارو داروی‌تقویتی

ارجاع به لغت معجون

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «معجون» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/معجون

لغات نزدیک معجون

پیشنهاد بهبود معانی