معجون به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

مخلوط، آمیخته

فونتیک فارسی

ma'joon
اسم
amalgam, mix, ragbag, admixture, philter, potion, mishmash, electuary, mix, decoction, conglomeration, concoction

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- معجون عشق

- a love potion

- این معجون او را قادر می‌ساخت که تا صبح با آرامش بخوابد.

- The admixture would enable her to sleep restfully until morning.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد معجون

ارجاع به لغت معجون

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «معجون» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/معجون

لغات نزدیک معجون

پیشنهاد بهبود معانی