آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

مقرر کردن به انگلیسی

معنی

award, constitute, establish, fix, mete, ordain, state

award

constitute

establish

fix

mete

ordain

state

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مقرر کردن

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مقرر داشتن مقرر فرمودن
مترادف:
امر کردن دستوردادن حکم کردن

ارجاع به لغت مقرر کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مقرر کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مقرر کردن

لغات نزدیک مقرر کردن

پیشنهاد بهبود معانی