آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: چهارشنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۴

    ملتهب به انگلیسی

    معنی

    فونتیک فارسی / moltaheb /

    inflamed, [fig.] enthusiastic, fervent

    inflamed

    enthusiastic

    fervent

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد ملتهب

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    پرالتهاب سوزان سوزنده
    مترادف:
    شعله‌ور مشتعل

    سوال‌های رایج ملتهب

    ملتهب به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «ملتهب» در زبان انگلیسی به inflamed ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی «ملتهب» از ریشه‌ی «التهاب» گرفته شده و در اصل به حالتی اطلاق می‌شود که در آن بخشی از بدن یا یک موقعیت خاص، دچار واکنش شدید، حساسیت یا هیجان می‌شود. این واکنش می‌تواند فیزیکی، روانی یا حتی استعاری باشد. در ساده‌ترین و شایع‌ترین کاربرد، وقتی عضوی از بدن «ملتهب» است، به این معناست که آن بخش دچار تورم، قرمزی، درد یا حرارت غیرعادی شده است؛ واکنشی طبیعی که اغلب در پاسخ به عفونت، آسیب یا تحریک ایجاد می‌شود.

    در علم پزشکی، التهاب به‌عنوان یکی از مکانیسم‌های دفاعی بدن شناخته می‌شود. هنگامی که بدن با عاملی مهاجم مانند باکتری، ویروس یا حتی آسیب فیزیکی مواجه می‌شود، سیستم ایمنی با ارسال گلبول‌های سفید و مواد شیمیایی خاص به منطقه‌ی آسیب‌دیده، باعث بروز التهاب می‌شود. این وضعیت، گرچه گاه ناخوشایند است، اما بخشی از فرایند درمان و بهبود به شمار می‌رود. با این حال، التهاب مزمن یا کنترل‌نشده می‌تواند نشانه‌ای از بیماری‌های جدی‌تری مانند آرتریت، بیماری‌های خودایمنی یا مشکلات گوارشی باشد.

    فراتر از بدن، واژه‌ی «ملتهب» در زبان روزمره و متون ادبی یا رسانه‌ای نیز کاربرد گسترده‌ای دارد. مثلاً وقتی می‌گوییم «فضای جلسه ملتهب بود»، منظور حالتی از تنش، هیجان، و احتمال بروز واکنش‌های شدید در آن فضاست. در چنین کاربردهایی، التهاب دیگر یک واکنش فیزیولوژیکی نیست، بلکه استعاره‌ای از جو ناآرام، ناپایدار و حساس است که در آن احساسات به اوج خود رسیده‌اند و احتمال بروز درگیری یا انفجار عاطفی وجود دارد.

    در روان‌شناسی، واژه‌ی «ملتهب» می‌تواند برای توصیف حالت‌های ذهنی یا عاطفی استفاده شود. ذهن یا قلب ملتهب معمولاً درگیر اضطراب، خشم، رنج یا هیجان بیش از حد است. چنین حالتی ممکن است پس از یک بحران، شوک احساسی، یا تجربه‌ی شدید بروز کند. برای بازگرداندن تعادل در چنین وضعیتی، نیاز به آرام‌سازی، گفت‌وگو، استراحت یا حتی مداخله‌ی درمانی وجود دارد. به همین دلیل است که واژه‌ی «ملتهب» در این زمینه‌ها، هشداری است برای توجه و مراقبت بیشتر.

    «ملتهب» واژه‌ای است که هم در پزشکی، هم در روابط انسانی و هم در توصیف وضعیت‌های اجتماعی یا روانی، نقشی کاربردی و چندوجهی دارد. چه بدن انسان، چه ذهن، و چه فضای یک اجتماع، همگی می‌توانند دچار التهاب شوند؛ و در هر یک از این موارد، شناسایی علت، کنترل واکنش و تلاش برای بازگرداندن آرامش، ضروری و حیاتی است. واژه‌ی «ملتهب» به همین دلیل، نه‌تنها حالتی از اختلال را نشان می‌دهد، بلکه نیاز به توجه، ترمیم و تعادل را نیز در دل خود دارد.

    ارجاع به لغت ملتهب

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ملتهب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ملتهب

    لغات نزدیک ملتهب

    • - ملتمسانه
    • - ملتوی
    • - ملتهب
    • - ملتهب شدن
    • - ملتهب کردن
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.