آخرین به‌روزرسانی:

منشی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

دبیر، دستیار رئیس

فونتیک فارسی

monshi
اسم

amanuensis, clerk, pen pusher , secretary

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

منشی دادگاه

clerk of court

منشی جدید همه‌ی پرونده‌ها را به هم ریخته است.

The new secretary has disordered all of the files.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد منشی

  1. مترادف:
    دبیر کاتب کاغذنویس مترسل نویسنده

ارجاع به لغت منشی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «منشی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/منشی

لغات نزدیک منشی

پیشنهاد بهبود معانی