آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

مهاجر به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم صفت
فونتیک فارسی / mohaajer /

emigrant, immigrant, migrant, migratory, migrative, peregrine, peregrinator, expatriate, displaced, settler

emigrant

immigrant

migrant

migratory

migrative

peregrine

peregrinator

expatriate

displaced

settler

کوچ‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

میلیون‌ها مهاجر به‌‌سوی غرب هجوم بردند.

Millions of immigrants surged westward.

هر بهار پرندگان مهاجر به این سواحل می‌آیند.

Migratory birds visit these shores every spring.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مهاجر

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
رحیل کوچنده کوچ‌کننده کوچ گر هجرت‌کننده مسافر
متضاد:

ارجاع به لغت مهاجر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مهاجر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مهاجر

لغات نزدیک مهاجر

پیشنهاد بهبود معانی