با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

مهماندار هواپیما به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

کسی که وظیفه‌ی پذیرایی از مسافران هواپیما را بر عهده دارد

فونتیک فارسی

mehmaandaare havaapeymaa
اسم
air hostess, flight attendant

- او در سال 1956 با جوی که مهماندار هواپیما بود، ازدواج کرد.

- In 1956 he married Joy, a flight attendant.

- مهماندار هواپیما طرز استفاده از جلیقه‌ی نجات را نشان داد.

- The flight attendant demonstrated how to use lifejacket.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت مهماندار هواپیما

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مهماندار هواپیما» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مهماندار هواپیما

لغات نزدیک مهماندار هواپیما

پیشنهاد بهبود معانی