آخرین به‌روزرسانی:

موجودی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

آنچه که موجود است

فونتیک فارسی

mõjoodi
اسم

stock, inventory, cash on hand, (credit) balance, balance in hand, supply, bankroll, kitty, store, assets

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

موجودی حساب من چقدر است؟

How much is the balance of my account?

ما موجودی سوخت خود را تمام کردیم.

We finished our supply of fuel.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد موجودی

  1. مترادف:
    پول اعتبار
  1. مترادف:
    موجودیت

ارجاع به لغت موجودی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «موجودی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/موجودی

لغات نزدیک موجودی

پیشنهاد بهبود معانی