امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

موعود به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

وعده‌داده‌شده، نویدداده‌شده

فونتیک فارسی

mõ'ood
صفت
promised, appointed day or time, longed for, predestined, given, agreed

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- در محل موعود دور هم گرد آمدیم.

- We gathered at the appointed place.

- ارض موعود

- the Promised Land

- جایزه‌ی موعود برای اتمام پروژه هیچ‌وقت داده نشد.

- The promised reward for completing the project was never given.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد موعود

  1. مترادف:
    وعده‌داده‌شده وعده‌شده

ارجاع به لغت موعود

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «موعود» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/موعود

لغات نزدیک موعود

پیشنهاد بهبود معانی