امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

موفقیت به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پیروزی, موفق بودن

فونتیک فارسی

movaffaghiyyat
اسم
success, achievement, victory, headway, attainment, prosperousness, accomplishment, triumph, breakthrough

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- آن موفقیت درخشان‌ترین رویداد آموزش دانشگاهیم بود.

- That success was the high-water mark of my college education.

- کوشش او موجب موفقیت تیم بود.

- His effort accounted for the victory of the team.

- استعداد او نویدبخش موفقیت است.

- His talent bespeaks success.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد موفقیت

  1. مترادف:
    توفیق بهره‌مندی پیروزی توفیق فیروزمندی کامروایی کامیابی کامکاری
    متضاد:
    ناکامی

ارجاع به لغت موفقیت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «موفقیت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/موفقیت

لغات نزدیک موفقیت

پیشنهاد بهبود معانی