to bother, to bother someone
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
نمیخواهم وقتی داری کار میکنی، موی دماغت شوم.
I don't want to bother you while you're working.
همیشه با سوالهای مداومش موی دماغ او میشود.
She always bothers him with her constant questions.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «موی دماغ شدن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/موی دماغ شدن