آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

ناراحت کردن به انگلیسی

معنی

discommode, disoblige, faze, fret, grate, incommode, inconvenience, ruffle, sicken, torment, trouble

discommode

disoblige

faze

fret

grate

incommode

inconvenience

ruffle

sicken

torment

trouble

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت ناراحت کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ناراحت کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ناراحت کردن

لغات نزدیک ناراحت کردن

پیشنهاد بهبود معانی