امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

ناز کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

کرشمه آمدن، لوس شدن

فونتیک فارسی

naaz kardan
فعل لازم
to affect coyness, to mince, to dally, to act coyly, to demur

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- خیلی ناز می‌کنی.

- You act so coyly.

- به ناهار دعوتش کردم ولی ناز کرد.

- I invited her to lunch, but she demurred.
نوازش کردن

فونتیک فارسی

naaz kardan
فعل متعدی
to stroke kindly, to pat, to touch affectionately

- تینا گربه‌اش را ناز می‌کند.

- Tina pats her cat.

- سر سگ را ناز کرد.

- She patted the dog on the head.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت ناز کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ناز کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ناز کردن

لغات نزدیک ناز کردن

پیشنهاد بهبود معانی