آخرین به‌روزرسانی:

نبض به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

تپش قلب

فونتیک فارسی

nabz
اسم

pulse, sphygmus, beating, heartbeat, throbbing, pulsation

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

(تپش) نبض

the (beating of the) pulse

نبض مریض کمی بالا (یا تند) است.

The patient's pulse rate is elevated slightly.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

نبض کسی را گرفتن (سنجیدن)

to take somebody's pulse

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد نبض

  1. مترادف:
    تپش ضربان
  1. مترادف:
    جریان سیر

ارجاع به لغت نبض

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نبض» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نبض

لغات نزدیک نبض

پیشنهاد بهبود معانی