به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

نبض به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • تپش قلب
  • فونتیک فارسی

    nabz
  • اسم
    pulse, sphygmus, beating, heartbeat, throbbing, pulsation
    • - (تپش) نبض

    • - the (beating of the) pulse
    • - نبض مریض کمی بالا (یا تند) است.

    • - The patient's pulse rate is elevated slightly.
    • - نبض کسی را گرفتن (سنجیدن)

    • - to take somebody's pulse
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد نبض

ارجاع به لغت نبض

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نبض» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/نبض

لغات نزدیک نبض

پیشنهاد بهبود معانی