فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

نوشیدن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

آشامیدن

فونتیک فارسی

nooshidan
فعل متعدی
to drink, to imbibe, to sip, to swill, to swig, to guzzle

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

- دکتر او را از نوشیدن مشروبات الکلی منع کرده است.

- The doctor has forbidden him to drink alcoholic beverage.

- بعداز پیاده‌روی طولانی، آن‌ها از قمقمه‌هایشان آب نوشیدند.

- After the long hike, they sipped water from their canteens.

- او بشکه را بلند کرد و از سوراخ آن شروع به نوشیدن کرد.

- He lifted the keg and began drinking from the bunghole.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد نوشیدن

  1. مترادف:
    آشامیدن خوردن درکشیدن گساردن نوش کردن

ارجاع به لغت نوشیدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نوشیدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نوشیدن

لغات نزدیک نوشیدن

پیشنهاد بهبود معانی