فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

خوردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • فونتیک فارسی

    khordan
  • to eat , to drink, to take, to gnaw, to corrode, to wear away, to swallow, to fit
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد خوردن

ارجاع به لغت خوردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خوردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خوردن

پیشنهاد بهبود معانی