powerful, strong, mighty, potent, vehement, forceful, puissant, formidable, overwhelming, staunch, sturdy, overpowering, almighty
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مردی با هیکل نیرومند
a man of strong build
آنان به یک اندازه نیرومند هستند.
They are equally powerful.
ارتش نیرومند آلمان لهستان را درهم کوبید.
Germany's mighty army smashed through Poland.
سلاحهای نیرومند
potent weapons
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «نیرومند» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نیرومند