امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

نیرومند به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

قوی

فونتیک فارسی

niroomand
صفت
powerful, strong, mighty, potent, vehement, forceful, puissant, formidable, overwhelming, staunch, sturdy, overpowering, almighty

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

- مردی با هیکل نیرومند

- a man of strong build

- آنان به یک اندازه نیرومند هستند.

- They are equally powerful.

- ارتش نیرومند آلمان لهستان را درهم کوبید.

- Germany's mighty army smashed through Poland.

- سلاح‌های نیرومند

- potent weapons
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد نیرومند

  1. مترادف:
    باقوت بانیرو پرزور پرزور پرقوت توانا زورمند قوی قوی قوی‌جثه مقتدر
    متضاد:
    ضعیف

ارجاع به لغت نیرومند

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نیرومند» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/نیرومند

لغات نزدیک نیرومند

پیشنهاد بهبود معانی