آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

واجبی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / vaajebi /

depilatory cream, depilator

depilatory cream

depilator

نوره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

او متوجه شد که واجبی کمتر از موم عذاب‌آور است.

He found the depilator to be less painful than waxing.

واجبی به‌سرعت عمل کرد و پوست من را نرم و صاف کرد.

The depilatory cream worked quickly and left my skin feeling smooth.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد واجبی

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مشاهره مقرری وظیفه
مترادف:
آهک‌وزرنیخ نوره

ارجاع به لغت واجبی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «واجبی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/واجبی

لغات نزدیک واجبی

پیشنهاد بهبود معانی