dance, choreography, gambol, trip
dance
choreography
gambol
trip
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دیدن پایکوبی دیگران را دوست دارم.
I love to watch people dance.
پایکوبی کردن
to dance, to trip, to gambol
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پایکوبی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پایکوبی