زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

پر زحمت به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / por zahmat /

difficult, labored, laborious, onerous, painful, sweaty, demanding, thorny, toilsome, troublesome, vexatious

difficult

labored

laborious

onerous

painful

sweaty

demanding

thorny

toilsome

troublesome

vexatious

سخت، دشوار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

حرکات پر زحمت ورزش‌کار مصدوم نشان از مبارزه‌ی او داشت.

The labored movements of the injured athlete showed his struggle.

کار پر زحمت نیازمند ساعت‌ها تمرکز بود.

The difficult task required hours of concentration.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت پر زحمت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پر زحمت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پر زحمت

لغات نزدیک پر زحمت

پیشنهاد بهبود معانی