پسرفت کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:
  • پسروی کردن
  • فونتیک فارسی

    pasraft kardan
  • فعل لازم
    to retrograde, to retreat, to go backwards, to regress, to relapse
    • - بعد از چند ماه پیشرفت نمراتش شروع به پسرفت کرد.

    • - After a few months of progress, his grades started to regress.
    • - به نظر می‌رسید عملکرد تیم پسرفت کرده است.

    • - The team's performance seemed to regress.
پیشنهاد و بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

لغات نزدیک پسرفت کردن

پیشنهاد و بهبود معانی