۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚

پیشامد به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

pishaamad
circumstance(s), event, emergency, occurrence, development

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پیشامد

  1. مترادف:
    اتفاق حادثه رخداد رویداد سانحه عارضه ماجرا واقعه

ارجاع به لغت پیشامد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پیشامد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پیشامد

لغات نزدیک پیشامد

پیشنهاد بهبود معانی