با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

حادثه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • سانحه، تصادف
  • فونتیک فارسی

    haadese
  • اسم
    accident, phenomenon, incident, mishap, occurrence, misadventure
    • - پلیس تماشاچیان را از محل حادثه دور کرد.

    • - The police kept bystanders away from the scene of accident.
    • - خاطره‌ی آن حادثه سال‌ها در خاطرش نقش بسته بود.

    • - The memory of that accident remained embedded in his mind for years.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد حادثه

ارجاع به لغت حادثه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حادثه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/حادثه

لغات نزدیک حادثه

پیشنهاد بهبود معانی