زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

تصادف به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / tasaadof /

coincidence, happening, concurrence, happenstance, chance

اتفاق

برحسب تصادف، اتفاقاً

by coincidence

یکی از تصادفات عجیب زندگی

one of life's strange coincidences

اسم
فونتیک فارسی / tasaadof /

accident, crash, collision, hit, smash (up), impact, percussion

تصادم، برخورد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

او راننده‌ی سربه‌هوایی است و تابه‌حال چندین تصادف کرده است.

He is a careless driver and has already had several accidents.

تصادف اتومبیل را به پلیس اطلاع دادن

to report a car accident to the police

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تصادف

  1. مترادف:
    برخورد تلاقی ملاقات
  1. مترادف:
    تصادم
  1. مترادف:
    اتفاق پیشامد حادثه سانحه

سوال‌های رایج تصادف

تصادف به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «تصادف» در زبان انگلیسی به accident ترجمه می‌شود.

تصادف یکی از مفاهیمی است که در زندگی روزمره‌ی انسان‌ها، به‌ویژه در محیط‌های شهری و صنعتی، بسیار پرکاربرد و مهم است. این واژه در حوزه‌های مختلف، از جمله حمل‌ونقل، مهندسی ایمنی، بیمه، و حتی فلسفه و علوم اجتماعی کاربرد دارد. در معنای عمومی، تصادف به وقوع یک رویداد غیرمنتظره و ناخواسته اطلاق می‌شود که معمولاً با آسیب جسمی، خسارت مالی یا ایجاد اختلال همراه است.

در زندگی شهری، تصادف معمولاً با حوادث رانندگی تداعی می‌شود. برخورد وسایل نقلیه، لغزیدن خودروها بر اثر شرایط نامناسب جوی، یا بی‌احتیاطی رانندگان از جمله شایع‌ترین انواع تصادف‌های ترافیکی هستند. چنین حوادثی گاهی منجر به جراحات شدید یا حتی مرگ می‌شوند و سالانه جان میلیون‌ها نفر را در سراسر جهان می‌گیرند. به همین دلیل، آموزش قوانین رانندگی، نصب علائم هشداردهنده، استفاده از تجهیزات ایمنی، و نظارت بر رفتار رانندگان از جمله راهکارهای مؤثر برای کاهش تصادفات تلقی می‌شوند.

با این حال، تصادف فقط محدود به رانندگی نیست. در محیط‌های کاری نیز ممکن است حوادثی رخ دهند که در نتیجه‌ی خطاهای انسانی، نقص فنی تجهیزات، یا نبود اقدامات پیشگیرانه ایجاد شوند. این حوادث گاهی با عنوان «حوادث شغلی» شناخته می‌شوند و توجه ویژه‌ای در حوزه ایمنی صنعتی به آن‌ها می‌شود. شرکت‌ها معمولاً سیاست‌هایی برای پیشگیری از بروز تصادف‌ها و آموزش کارکنان در نظر می‌گیرند.

در بعد فلسفی یا هستی‌شناختی، مفهوم تصادف گاهی با بحث درباره شانس، تقدیر، یا اراده آزاد انسان در هم می‌آمیزد. برخی وقایع، مثل آشنایی ناگهانی با فردی خاص یا قرار گرفتن در موقعیت غیرمنتظره‌ای که زندگی فرد را تغییر می‌دهد، نیز با واژه «تصادف» توصیف می‌شوند. در این معنا، تصادف گاه به‌عنوان رخدادی معجزه‌آسا و گاه به‌عنوان رویدادی دردناک یا ناخوشایند تعبیر می‌شود.

تصادف پدیده‌ای است که هم بعد فیزیکی دارد و هم بعد روانی. مواجهه با یک تصادف می‌تواند تبعات بلندمدتی بر ذهن و روان انسان بگذارد، از جمله ترس، اضطراب یا اختلال استرس پس از سانحه (PTSD). بنابراین، رسیدگی به سلامت روان بازماندگان حوادث نیز بخشی مهم از فرآیند مدیریت تصادف به شمار می‌آید.

ارجاع به لغت تصادف

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تصادف» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تصادف

لغات نزدیک تصادف

پیشنهاد بهبود معانی