امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

پیشقدم به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پیشگام

فونتیک فارسی

pishghadam
اسم
pioneer, leader, initiator, trailblazer, vanguard

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- دهخدا در هنر فرهنگ‌نویسی پیشقدم بود.

- Dehkhoda was a pioneer in the art of lexicography.

- پدربزرگم در زمینه‌ی علوم کامپیوتر پیشقدم بود.

- My grandfather was a pioneer in the field of computer science.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پیشقدم

  1. مترادف:
    پیشاهنگ پیشتاز پیشرو پیشگام سابق مقدم
    متضاد:
    دنباله‌رو

ارجاع به لغت پیشقدم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پیشقدم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پیشقدم

لغات نزدیک پیشقدم

پیشنهاد بهبود معانی