pioneer, leader, initiator, trailblazer, vanguard
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دهخدا در هنر فرهنگنویسی پیشقدم بود.
Dehkhoda was a pioneer in the art of lexicography.
پدربزرگم در زمینهی علوم کامپیوتر پیشقدم بود.
My grandfather was a pioneer in the field of computer science.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پیشقدم» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پیشقدم