آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

پیشی به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / pishi /

being ahead, precession, precedence, antecedence, lead, priority

being ahead

precession

precedence

antecedence

lead

priority

پیشتر

جلو زدن، پیشی گرفتن

to take the lead

پیشی گرفتن ژاپن از کشورهای دیگر در صادرات اتومبیل

Japan's priority over other countries in car exportation

اسم
فونتیک فارسی / pishi /

کودکانه kitten, kitty, puss, pussycat, moggie, moggy

kitten

kitty

puss

pussycat

moggie

moggy

گربه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

پیشی رو فشار نده.

Don't squeeze the kitten.

پیشی سیاه

black kitty

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پیشی

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
سنور گربه

ارجاع به لغت پیشی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پیشی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پیشی

لغات نزدیک پیشی

پیشنهاد بهبود معانی