being ahead, precession, precedence, antecedence, lead, priority
جلو زدن، پیشی گرفتن
to take the lead
پیشی گرفتن ژاپن از کشورهای دیگر در صادرات اتومبیل
Japan's priority over other countries in car exportation
کودکانه kitten, kitty, puss, pussycat, moggie, moggy
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پیشی رو فشار نده.
Don't squeeze the kitten.
پیشی سیاه
black kitty
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پیشی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پیشی