فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

چراغ راهنمایی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

شکل نوشتاری دیگر این لغت: چراغ‌راهنما

معنی و نمونه‌جمله‌ها

چراغی برای هدایت جریان آمدوشد

فونتیک فارسی

cheraaghe raahnamaayi
اسم
traffic light, traffic signal

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- سوسوی چراغ راهنمایی نشانه‌ی شروع مسابقه بود.

- The blink of the traffic light signaled the start of the race.

- عابر بی‌احتیاط چراغ راهنمایی را نادیده گرفت و از تقاطع شلوغ عبور کرد.

- The jaywalker ignored the traffic signal and ran across the busy intersection.

- چراغ راهنمایی سبز شد و ماشین‌ها شروع به حرکت کردند.

- The traffic light turned green, and the cars started moving.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت چراغ راهنمایی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «چراغ راهنمایی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/چراغ راهنمایی

لغات نزدیک چراغ راهنمایی

پیشنهاد بهبود معانی