sore eyes, ophthalmia, eye disease
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مادرش چشم درد داشت.
Her mother was afflicted with eye disease.
چشم درد در بعضی از مناطق شایع است.
Eye disease is prevalent in some places.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «چشمدرد» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/چشمدرد