چشم و همچشمی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:
  • رقابت
  • فونتیک فارسی

    cheshmo hamcheshmi
  • اسم
    emulation, trying to keep up with the Joneses, competition, vying, rivalry, challenge
    • - پسرها برای تحت تاثیر قرار دادن او چشم و هم‌چشمی می‌کردند

    • - The boys were vying to impress her
    • - بچه2ها برای جلب توجه معلم چشم و هم‌چشمی می‌کردند

    • - The children were vying for the teacher's attention
پیشنهاد و بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

لغات نزدیک چشم و همچشمی

پیشنهاد و بهبود معانی