امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

کارخانه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

محل کار دستگاه‌ها و کارگران

فونتیک فارسی

kaarkhaane
اسم
factory, works, studio, mechanism, workplace, mill, plant, concern

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

- ماشین‌آلات کارخانه هنوز به‌طور کامل راه‌اندازی نشده است.

- The factory's machinery has not yet been completely installed.

- این کارخانه هزار کارگر جدید خواهد گرفت.

- This workplace will employ one thousand new workers.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کارخانه

  1. مترادف:
    کارگاه
  1. مترادف:
    ماشین‌خانه
  1. مترادف:
    نگارخانه نگارستان
  1. مترادف:
    آشپزخانه مطعم
  1. مترادف:
    زرادخانه قورخانه

ارجاع به لغت کارخانه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کارخانه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کارخانه

لغات نزدیک کارخانه

پیشنهاد بهبود معانی