آخرین به‌روزرسانی:

کارخانه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

محل کار دستگاه‌ها و کارگران

فونتیک فارسی

kaarkhaane
اسم

factory, works, studio, mechanism, workplace, mill, plant, concern

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

ماشین‌آلات کارخانه هنوز به‌طور کامل راه‌اندازی نشده است.

The factory's machinery has not yet been completely installed.

این کارخانه هزار کارگر جدید خواهد گرفت.

This workplace will employ one thousand new workers.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کارخانه

  1. مترادف:
    کارگاه
  1. مترادف:
    ماشین‌خانه
  1. مترادف:
    نگارخانه نگارستان
  1. مترادف:
    آشپزخانه مطعم
  1. مترادف:
    زرادخانه قورخانه

ارجاع به لغت کارخانه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کارخانه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کارخانه

لغات نزدیک کارخانه

پیشنهاد بهبود معانی