ناپسند eccentric, crackpot, odd, daffy, nutty, screwy
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
این هنرمند کسخل، شاهکارهای انتزاعی را نقاشی کرد.
The eccentric artist painted abstract masterpieces.
مخترع کسخل ادعا کرد که یک ماشین حرکت دائمی ساخته است.
The crackpot inventor claimed he had created a perpetual motion machine.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کسخل» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کسخل