skimmer, spatula
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کفگیر مسی قدیمی مادربزرگش از نسلی به نسل دیگر منتقل شده بود.
Her grandmother's old copper skimmer was passed down through generations.
او پنکیکها را با کفگیری برگرداند.
She flipped the pancakes with a spatula.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کفگیر» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کفگیر