word
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
برو بابا! یک کلمه از حرفهاتو باور ندارم!
Bullshit! I don't believe a word of what you say!
معلم انگلیسی که حتی یک کلمه انگلیسی بلد نیست!
An English teacher who scarcely knows a word of English!
یک دوست را در چند کلمه توصیف کردن
to characterize a friend in a few words
دختر کمرویی که یک کلمه هم حرف نمیزد.
A diffident girl who wouldn't even say a word.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «کلمه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کلمه