فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

کمد به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

محفظه یا گنجه‌ای برای نگهداری لباس و اشیا

فونتیک فارسی

komod
اسم

commode, wardrobe, chest of drawers, lowboy, closet, cabinet, cupboard

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

او پالتو مرا در کمد آویخت.

She hung my overcoat in the closet.

لطفاً پول یا اشیای قیمتی را در کمد نگذارید.

Please do not leave money or valuables in the closet.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کمد

  1. مترادف:
    آرمالی قفسه گنجه

ارجاع به لغت کمد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کمد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کمد

لغات نزدیک کمد

پیشنهاد بهبود معانی